سال جدیدی بود فکر می کردم سال جدید بهتر از سال قبل می شود و مردم وطنم یک نفس راحت می کشند و شاید اتفاق های خوبی بیفتد ولی خیلی خیلی اشتباه می کردم اولش خیلی خوب بود ولی روز به روز بد تر بد تر می شد واقعا فکرش هم نمی شد بکنی واقعا شاید من نمی فهمیدم ولی احساس می کردم وقتی از مدرسه به خانه می آمدم وقتی مردم را خیلی آشفته و ناراحت می دیدم واقعا ناامید می شدم زندگی در سال قبل از لحاظ من مرگ و سیاه بود ماه های آخر که واقعا اذیت اور بود ویروس به نام کرونا که آمد خیلی از خانواده ها را سیاه پوش کرد و خیلی از خانواده را عزادار و واقعا از صمیم قلبم ان ها را درک می کنم و می دانم ان ها چه حال بدی هستند و آرزوی سلامتی برای خودشان می خواهم انشالله اگر خدا بخواهد این ویروس از بین می رود و از مردم نازنین وطنم می خواهم تا رعایت کنند و دستور های پزشکی را خوب انجام دهند می دانم وضعیت خیلی بدی است ولی باید تامل کنیم و از ان هواپیما که تمام نخبه های کشور از بین ما رفتند و واقعا تاسف بار بود و مرگ مردم کرمان که آن واقعا ناخوش بود .

و از خداوند می خواهم این ویروس از بین برود و هر چه زودتر کشور روال کار خود را پیش ببرد.